محیط تکنولوژیک در طول ده سال گذشته به طور قابل توجهی تغییر کرده است و در نتیجه، شرکتها هم فرصتهای جدیدی دارند که فراتر از هر چیزی است که قبلاً دیده شده و هم فشارهای رقابتی بسیار شدیدی را تجربه میکنند. قبلاً شرکتهایی که میتوانستند در عرض چند ماه به تغییرات بازار پاسخ دهند، اکنون مجبورند با چنین شرایطی سازگار شوند که تنها چند روز یا حتی چند ساعت میتواند موفقیت یا شکست آنها را تعیین کند. چرخههای توسعه محصول دائماً سریعتر میشوند. انتظارات مشتریان با سرعتی باورنکردنی تغییر میکنند. رقبای جدید، مجهز به نوآوریهای مخرب که بازار را یک شبه تغییر میدهند، به گونهای ظاهر میشوند که هیچ کس نمیتواند از گوشهای دور از جهان پیشبینی کند. شرکتهای فناوری در چنین محیط سریعی با یک پارادوکس استراتژیک دست و پنجه نرم میکنند. از یک طرف، برای همگام شدن با رقابت باید به طور مداوم نوآوری کنند، اما از طرف دیگر، باید عملیات خود را تقویت کنند تا بتوانند پایگاه مشتریان روزافزون را خدمت کنند. آنها همچنین به تخصص بالا در زمینههای فنی بیشتری نیاز دارند و در عین حال باید سازمانهای خود را چابک نگه دارند. علاوه بر این، آنها باید قادر باشند به سرعت ظرفیت خود را هنگام در دسترس بودن یک فرصت جدید افزایش دهند و در عین حال منابع مالی خود را برای چرخشها و اصلاحات مسیر اجتنابناپذیر متعهد نکنند. با این حال، برونسپاری از راه دور، راهی بسیار مؤثر برای حل این مسائل متناقض بوده است و ظرفیت کامل آن هنوز بسیار فراتر از یک رویه صرفاً اقتصادی است که در ابتدا توسط اکثر مردم با آن مرتبط است.
رهایی از محدودیتهای بازار استعداد محلی
مراکز تکنولوژی مانند سیلیکون ولی، سیاتل، بوستون و آستین نمونههایی از موقعیتی هستند که در آن موفقیت به مشکلات منجر میشود. تمرکز شرکتهای فناوری در این مناطق باعث شده است رقابت برای یک استخر محدود از استعدادهای فنی بسیار شدید شود. بنابراین، مهندسان نرمافزار در موقعیتی هستند که میتوانند از چندین پیشنهاد همزمان انتخاب کنند. نقشهایی که بسیار تخصصی هستند، مانند مهندسان یادگیری ماشین، توسعهدهندگان بلاکچین یا متخصصان امنیت سایبری، حقوقهایی دارند که اگر اصلاً وجود داشته باشد، خارج از این دنیا هستند. حتی با بستههای جبران خسارت بسیار جذاب، شرکتهای فناوری متعددی وجود دارند که قادر به پر کردن مهمترین موقعیتهای خود نیستند و بنابراین مجبورند استخدام نامزدهایی را بپذیرند که برای آنها مطابقت کامل ندارند.
چنین کمبود استعدادی آسیبپذیریهای شرکت را در یک معنای گستردهتر ایجاد میکند، نه فقط مشکلات در استخدام. این وضعیت میتواند بسته به شرکت، شرایط بسیار متفاوتی داشته باشد: تأخیر در پروژهها، کاهش کیفیت محصول یا حتی عدم شروع ابتکارات استراتژیک. علاوه بر این، بدهی فنی در حال انباشته شدن است زیرا تیمهایی با دانش تخصصی کافی برای رسیدگی مناسب به آن وجود ندارند. نوآوری در حال توقف است زیرا متخصصان عمومی مجبورند وظایفی را انجام دهند که متخصصان به طور معمول انجام میدهند. محدودیت سرمایه یا تقاضای بازار نیست، بلکه در دسترس بودن افراد با مهارتهای مناسب در مکان مناسب است.
حفظ پهنای باند نوآوری با تفویض ضروریات عملیاتی
شرکتهای فناوری از طریق نوآوری رشد میکنند، که شامل ایجاد راهحلهای جدید، ارائه رویکردهای جدید یا صرفاً پیشی گرفتن از رقبا با مفاهیم موجود است. با این حال، نوآوری نیاز به تمرکز مداوم و انرژی خلاق دارد که به راحتی هنگامی که افراد مستعد باید توجه خود را بین مسائل مختلف تقسیم کنند، خسته میشوند. رهبر مهندسی که مجبور است نیمی از زمان خود را صرف مدیریت زیرساخت فناوری اطلاعات یا ابزارهای داخلی کند، به طور طبیعی ظرفیت ذهنی کمتری برای طراحی قابلیتهای محصول نسل بعدی دارد.
وظایف عملیاتی فعالیتهای مختلفی هستند که هر شرکت تکنولوژی باید انجام دهد و باید به خوبی انجام شوند، اما آنها تمایز رقابتی ارائه نمیدهند. پشتیبانی مشتری باید پاسخگو و مفید باشد، اما اکثر شرکتهای فناوری نه از حضور رویکردهای پشتیبانی منحصر به فرد نوآورانه سود میبرند و نه ضرر. اگرچه زیرساخت DevOps باید قابل اعتماد و مقیاسپذیر باشد، برای اکثر شرکتهای نرمافزاری، بهترین بودن در مدیریت زیرساخت در صنعت منجر به جذب مشتری نمیشود.
فعالیتهای زیادی مانند تولید محتوا، تضمین کیفیت، ورود داده، وظایف اداری و بسیاری موارد دیگر وجود دارد که برای شرکت ضروری هستند اما در دسته مهم اما بدون تمایز قرار میگیرند.
ایجاد تیمهای داخلی برای هر ضرورت عملیاتی به معنای تخصیص منابع کمیاب از جمله توجه رهبری، انرژی سازمانی و پهنای باند ذهنی به وظایفی است که مزیت رقابتی را هدایت نمیکنند. به طور پنهانتر، این امر حوزههای داخلی ایجاد میکند که نیاز به توجه مداوم دارند. تیم مدیریت سیستمهای داخلی به برنامهریزی نقشه راه، بررسی عملکرد، توسعه شغلی و تمام سربار مدیریتی که هر تیمی نیاز دارد، نیاز دارد. این سربار با رشد سازمانها ترکیب میشود و اغلب منجر به شرایطی میشود که بخشهای قابل توجهی از سازمان در درجه اول برای پشتیبانی از سایر وظایف داخلی وجود دارند تا اینکه مستقیماً به مشتریان خدمت کنند یا قابلیتهای رقابتی بسازند.
برونسپاری استراتژیک از راه دور به شرکتهای فناوری اجازه میدهد تا این وظایف عملیاتی ضروری را به متخصصان واگذار کنند در حالی که تمرکز داخلی را برای نوآوری حفظ میکنند. کار با یک آژانس برونسپاری دسترسی به تیمهای مستقر را فراهم میکند که قبلاً فرآیندهای اصلاحشده، ابزارهای لازم و تخصص انباشته شده در این حوزههای عملیاتی را دارند. تیمهای پشتیبانی مشتری که توسط شرکای تخصصی مدیریت میشوند اغلب نتایج بهتری نسبت به تیمهای داخلی ارائه میدهند زیرا پشتیبانی شایستگی اصلی آنها است نه یک عملکرد ثانویه. متخصصان DevOps در شرکای برونسپاری با بهترین شیوهها بهروز میمانند زیرا مدیریت زیرساخت تمرکز اصلی آنها است، نه چیزی که در کنار توسعه محصول انجام میدهند.
مقیاسگذاری پویا منابع با تقاضای واقعی
شرکتهای فناوری با تقاضاهای بسیار غیرقابل پیشبینی برای منابع در جنبههای مختلف مواجه هستند. شدت توسعه محصول به طور چشمگیری بین نسخههای اصلی و مراحل نگهداری متفاوت است. حجم پشتیبانی مشتری ممکن است در طول راهاندازی و دورههای تبلیغاتی دو برابر شود. اگرچه تخصص تخصصی ممکن است در طول یک مرحله خاص پروژه حیاتی شود، ممکن است به طور مداوم مورد نیاز نباشد. فرصتهای بازار گاهی اوقات ممکن است نیاز به مقیاسگذاری سریع داشته باشند که نمیتواند منتظر چرخههای استخدام سنتی باشد. آزمایشهای استراتژیک ممکن است نیاز به قابلیتهایی داشته باشند که در صورت موفق نبودن آزمایش، سرمایهگذاری دائمی را توجیه نکنند.
مدلهای استخدام سنتی در مدیریت چنین نوسانی بسیار مؤثر نیستند. استخدام کارمندان دائمی هزینههای ثابتی ایجاد میکند که صرف نظر از حجم کار واقعی همچنان وجود دارند. تیم پشتیبانی مشتری که برای تقاضای اوج تعطیلات اندازهگیری شده است، در بیشتر سال استفاده کمتری میشود. تخصص تخصصی استخدام شده برای یک پروژه ممکن است کاربردهای واضحی برای کارهای بعدی نداشته باشد. گسترش بازار جاهطلبانه که امیدوارکننده به نظر میرسید ممکن است پس از آزمایش اولیه غیرقابل اجرا از آب درآید و سازمان را با قابلیتی که دیگر به آن نیاز ندارد اما تعهدات استخدامی که باید رعایت کند، رها کند.
دستیابی به کارایی هزینه بدون مصالحه کیفیت
ملاحظات هزینه همیشه بخشی از گفتگو هنگام صحبت در مورد برونسپاری از راه دور است، با این حال، شرکتهای فناوری که در سطح پیچیدهای هستند، این جنبه را با دقت در نظر میگیرند. زمان نگاه کردن به برونسپاری فقط به عنوان ابزاری برای به دست آوردن نیروی کار ارزان با درک دقیقتری جایگزین شده است که کیفیت و قابلیت بیشتر از نرخهای ساعتی مهم است. با این وجود، اگر برونسپاری از راه دور همان کیفیت یا حتی کیفیت بهتری را با اقتصاد مقرون به صرفهتر ارائه دهد، پس این مزیت نباید به سبکی گرفته شود گویی که نامشروع یا ناپایدار است.
بازارهای جبران خسارت جهانی آینه تفاوتهای واقعی در هزینههای زندگی، شرایط اقتصادی محلی و نرخهای ارز هستند. یک مهندس نرمافزار ارشد که در سانفرانسیسکو 180000 دلار درآمد دارد، به طور پیشفرض توانمندتر از یک مهندس با همان سطح تجربه که در کراکوف یا بوئنوس آیرس 70000 دلار درآمد دارد، نیست. این تفاوت نشان میدهد که چه چیزی جبران رقابتی را در اقتصادهای مختلف تشکیل میدهد، نه تفاوتها در مهارت یا سطح تعهد کارگر. شرکتهای فناوری که درب را به این بازارهای جبران خسارت جهانی باز میکنند، شانسی دارند که مزیت هزینه بزرگی را محقق کنند که کیفیت را به خطر نیاندازد.
ایجاد انعطافپذیری از طریق قابلیت توزیع شده
شرکتهای فناوری در برابر انواع مختلفی از خطرات عملیاتی که یک تیم داخلی، متمرکز و تماماً داخلی نمیتواند کاهش دهد، بسیار آسیبپذیر هستند. خروج پرسنل کلیدی ممکن است منجر به از دست دادن دانش حیاتی شود. بازارهای کار محلی ممکن است ناگهان بسیار محدود شوند و ممکن است پر کردن جاهای خالی یا رشد تیمها بسیار چالش برانگیز باشد. بلایای طبیعی، خرابی زیرساخت یا بحران سلامت ممکن است باعث توقف عملیات در منطقه تحت تأثیر اختلال جغرافیایی شود. همگنی فرهنگی یا شناختی تیمها ممکن است منجر به ایجاد نقاط کور شود که در نهایت ممکن است منجر به نظارتهای پرهزینه در طراحی محصول، شیوههای امنیتی یا فرضیات بازار شود.
با برونسپاری از راه دور، یک سازمان میتواند انعطافپذیر شود زیرا قابلیتها را در تیمها و مکانهای مختلف توزیع میکند. خروج یک نفر زمانی که مهمترین وظایف توسط تیمهای داخلی و خارجی انجام میشوند، اختلال کمتری به همراه خواهد داشت. چندین مکان به جای یک نفر باید دانش و قابلیت داشته باشند. در صورتی که وضعیت به گونهای باشد که حفظ یا رشد تیمهای داخلی سخت است، امکان ادامه دادن پروژهها با شرکای برونسپاری مستقر وجود دارد.


